ویروس لعنتی
الناز جونم سلام
وایییییییییییی که دیشب چه شب بدی بود شما رو بردم خوابوندم و اومدم پای لب تاب تا ساعت ٣ بیدار بودم و تا اومدم خوابیدم دیدم بیدار شدی و گفتی دلم چشمتون رور بد نبینه هنوز چند دقیقه نگذشته بود که هر چی خورده بودی و بالا اوردی و تا ساعت ٧ صبح همین طور هر چند دقیقه یه بار بالا میاوردی هز چی لباس داشتی کثیف شده بود تمام رختخوابمونم همینطور الهی فدات شم که دیگه جونی واست نمونده بود خیلی هم ترسیده بودی دم صبح یکم خوابیدی و بدشم بیدار شدی بهت گفتم صبحونه میخوری گفتی نه تا ظهر هم چیزی نخوردی ناهارم یکم خوردی و سریع بالا اوردی بد از اینکه ظهر خوابیدی بیدار که شدی بردمت دکترو گفت ویروس وارد معدت شده و برات امپول نوشت واسه اولین بار بود که امپول میزدی الهی برات بمیرم شلوارت و که در اوردم فکر کردی می خوام ببرمت دستشویی می گفتی جیش ندارم امپولو که زد کلی گزیه کردی ومیگفتی سوزن زد به پام خانومه هم میگفت یه جوش بود رو پات اونو پاک کردم فدای اون سادگیت زودی باورت شد الهی برات بمیرم واسه اولین باره که اصلا یه روز کامله که هیچی نخوردی خدا کنه تا فردا خوب بشی الهیییییییییییییییی امین