الناز نفس مامان الناز نفس مامان ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

نفس مامان الناز

بدون عنوان

سلام عزيز دلم امروز كار جديدي كه امروز انجام دادي اين بود كه تونستي كشوي كمدتو باز كمي و از اين موضوع كلي خوشحال بودي و ميومدي و منو صدا مي كردي كه بيا منو ببين و بد از توش كتاباتو اوردي نشستي روي مبل و خوندي و منو باز كلي عاشق خودت كردي عزيز دلم نميدونم جرا نمي تونم عكساتو بزارم
6 مرداد 1392

كلماتي كه الناز مي تونه بكًه

سلام عزيز دلم نمي دونم جرا نميشه عكساتم بزارم البته تا ياد بكًيرم زمان مي بره اينروزا خيلي بامزه حرف مي زني تازه كمي هم جمله سازي ياد كًرفتي كلماتي كه ميتوني بكًي دلام. سلام مامان. بابا داداي دايي كاو ببعي كًبه. كًربه طوطو. طوطي ددر دكتر داب. تاب اتاد افتاد ايخت. ريخت ارا. سارا. اكًريان. اريان بات. كفش دس. سس ما. ماست كًرص. قرص الناز جون ماشالاه ماماني انقدر قشنكً و زياد حرف ميزني كه من همشو يادم نمي ياد البته هر وقت يادم اومد بازم برات مي نويسم عزيز دل مامان عاشقتممممممم نفسم بوسسسسسسسسسسسسسسسس
5 مرداد 1392

كاراي روزمره النازي

صبح كه از خواب بيدار ميشي منو با هزار تا بوس از خواب بيدار ميكني واز من كارتان يعني همان كارتون مي خواي بد از اون هم خودت صبحانتو خودت مي خوري البته تازه ياد كًرفتي و از اين بابت خيلي خوشحالم جون خيلي بهتر مي خوري بد از اون تا وقتي كه موقع خواب ظهرت بشه ما محكوم به ديدن كارتون هستيم
5 مرداد 1392

الناز كتاب خوان

خوشكل مامان اينروزا خيلي بامزه شدي و مدام تو خونه كتاب مي خوني اوازه كتاب خوندنت كه تو خونه ميشنوم بيشتر عاشقت مي شم اخه خيلي بامزه مي خوني خدايا ازت ممنونم كه اين جيكًرو به ما دادي
5 مرداد 1392

بدون عنوان

سلام عزيز دل من امروز بد مدتها تونستم رمز عبور رو يادم بيارم تو اينروزا خيلي شيطون شدي ولي من عاشقتم عزيزم تو همه كس مني تو نفسمي النازي
5 مرداد 1392