سرزمین عجایب
سلام الناز جونم عزیز دلم روز یه شنبه تولد دایی محمد بود و همه خونه ما بودن یعنی مهمونی بود که همزمان با تولد دایی محمد شد مامان مهری اینا و مامان شهناز و خاله عذرا و خاله انا که شما کلی با ارتین کلی اتیش سوزوندی که وقتی رفتن انگار تو اتاقت بمب منفجر شده بود یعنی هر چی که کی خواستی وسط اتاق بود و چیزی هم که نتونسته بودی ارتین برات زحمتشو کشیده بود بماند با همه این قضایا بهمون خیلی خوش گذشت از همونجا هم قرار شد فردا بریم خونه خاله انا بد از رفتن به خونشون و خوردن نهار قرار شد بریم شهربازی که خاله اینا جایی دعوت بودن و من و شما و مامان شهناز رفتیم چون بابا مهدی طبق معمول روزای تعطیل رفته بود سر زمین شمال ما هم رفتیم سرزمین عجاییب بار اولت بود کلی تعجب کرده بودی بدشم رفتیم شام خوردیم اومدیم خونه اینم عکساش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی